شخصیت های انیمیشن Claymore در این پست:
و بسیاری دیگر.
بهترین مجموعه انیمه در تمام دوران
نقل قول های موجود در این پست برجسته است مبارزات زندگی ، ناامیدی ، قساوت و همه از تجربیاتی که هر شخصیت با آنها سر و کار دارد.
از جمله اصلی کلیمور خود شخصیت ها
طبق معمول ، هر نقل قول گمشده را در بخش نظرات به اشتراک بگذارید!
'خیلی سریع زندگی خود را دور نیندازید. مهم نیست که چقدر ننگ آور یا شرم آور باشد ، شما باید برای رسیدن به راه حل خود تا آخر تلاش کنید. ' - کلر
'وجود من برای او چیزی بیشتر از سنگی در کنار جاده نبود. من کافی نبودم که شکمش را پر کنم. یا شاید من حتی در چشمانش منعکس نشدم. من حتی نمی توانم از جانوری که ترزا را کشت ، متنفر باشم. این من بودم ، که ترس از من غلبه داشت و نمی توانستم ببخشم. ' - کلر
'ما در دردناک ترین زمان ها یکدیگر را تسلی می دادیم. حتی وقتی که نیمه انسان ، نیمه یوما شدیم و درد در کل بدن ما جاری شد ، ما توانستیم با نگه داشتن همدیگر به خواب برویم. ' - کلر
'بهت قول میدم. نمیرم من امروز زنده می مانم و دوباره با تو ملاقات می کنم بنابراین ، شما هم نمی توانید بمیرید ، راکی. من تو را پیدا خواهم کرد. شما باید تا آن زمان زنده بمانید. ' - کلر
'از لحظه ای که برای اولین بار شما را دیدم ، بسیار غمگین به نظر می رسیدید. صورت شما این همه درد را نشان می دهد. چشمانت مثل من بود. آنها بسیار غمگین ، آسیب دیده ، بسیار تنها به نظر می رسیدند ... گویی نمی توانستید تحمل کنید. ' - کلر
'شما گفتید که من باید همه چیز را فراموش می کردم و به عنوان یک انسان زندگی می کردم ، اما ... هیچ راهی برای انجام این کار وجود ندارد. در آن زمان ، ترزا برای من همه چیز بود. هرچه از دست دادم ... زندگی ، صدایم ، حتی لذت زندگی من ... ترزا آنها را به من بازگرداند. ترزا همه چیز را به من داد. بنابراین چاره ای جز حرکت به جلو نداشتم. من آنقدر قدرت نداشتم که همه اینها را فراموش کنم و به زندگی ادامه دهم. ' - کلر
'شماره چهل و هفت سازمان ، کلر ، جانشین گوشت و خون ترزا ، حامل بازوی راست ایلنا و کسی که سر هیولای یک شاخ ، پریسیلا را شکار خواهد کرد.' - کلر
'حتی اگر این یک قانون باشد ... اینکه من آن را دنبال کنم یا نکنم به خودم بستگی دارد. این که آیا من از این قانون پیروی می کنم یا آن را می شکنم و توسط همرزمان کشته می شوم ... انتخاب من است. ' - ترزا
'به سختی عمیق است. دلیل آن بسیار ساده است: من دلیلی برای زندگی پیدا کرده ام. از این به بعد ، من می خواهم برای دختر زندگی کنم. ' - کلر
'شما می توانید هر چند بار که می خواهید به دنبال من بیایید. من هر بار تو را قطع می کنم. ' - ترزا
'این دختر جوان ، که اندام اندام بدن کوچک من است ، به من آموخته است که اشک از این چشمهای نقره ای جاری می شود.' - ترزا
'نمازهایتان را بخوانید ، بدبختان. کثافت مثل شما حتی از یوما هم کمتر است. من قصد کشتن دارم ... آخرین نفر از شما. ' - ترزا
'سازمانی که بدن ما را اینگونه می کند ... و پس از اینکه دیگر هیچ فایده ای نداریم ، چنین چیزی را از بین می برد ... - میریا
'گریه نکن این چهره شما را حتی زشت تر خواهد کرد. ' - گالاته
'این ممکن است کمی دیر رخ دهد اما ... شما مردم مرا بیمار می کنید.' - گالاته
گاوچران زندگی bebop اما یک رویا نیست
'به نظر می رسد با گفتن بیشتر مواردی که می گویید بلافاصله از ذهن شما محو می شوند. من واقعاً به شما برای مغزی با چنین متابولیسم زنده غبطه می خورم. ' - گالاته
'آفرین. شما برنده می شوید طبق قول ، همه کارها را به شما می سپارم. به هر حال در این مرحله به هر حال دیگر نمی توانم کاری انجام دهم. مرد ، این واقعاً مرا آزار می دهد. من واقعاً از افرادی متنفرم که مثل شما زندگی خود را روی خط می اندازند. ' - اورفلیا
'این واقعاً خشمگین است ... من افرادی مانند شما را که زندگی خود را به خاطر هدفی باشکوه و ناامیدانه به خطر می اندازند تحقیر می کنم.' - اورفلیا
'این' شمشیر موج دار 'نامیده می شود. 'Rippling Ophelia'… نام عالی ، فکر نمی کنید؟ اما هنوز خیلی شناخته شده نیست زیرا بیشتر افرادی که آن را دیده اند مرده اند. ' - اورفلیا
'واقعاً! چقدر شگفت انگیز! شما دو نفر بسیار شگفت انگیز هستید. کدام یک از شما را بکشم؟ هنگام عذاب و سختی که می کشید ، تماشای کدام یک از شما لذت بیشتری خواهد داشت؟ ' - اورفلیا
'فکر نمی کنید زیبا باشد؟ آن قرمز گلگون که فقط در جایی که بدن زخمی شده پخش می شود. من تو را در آن قرمز و دوست داشتنی boy پسر کوچک نقاشی کنم؟ ” - اورفلیا
'این ایده که شما هنوز نمی توانید بمیرید زیرا هنوز چیزی برای محافظت دارید ... این توهم احمقانه ضعیف است.' - اورفلیا
'شرمنده من که نگران امنیت خودم هستم حتی اگر بنده خدا باشم. اما شما ... یک قاتل لعنتی که قدم گذاشتن در این شهر ممنوع است ، نگران پسری هستید که بیش از زندگی خود آورده اید. ' - پدر وینسنت
'من قبلاً این زندگی را از دست داده ام. من قصد ندارم آن را به قیمت افتخار خودم گسترش دهم. ' - ژان
'من جان خود را توسط کلر نجات دادم. از چه راهی رتبه های ما با این واقعیت مرتبط هستند؟ ' - ژان
من هیچ جنگجو نیستم و دیگر هرگز نخواهم جنگید
'خانواده من کشته شدند. شهر ... مرا بیرون کرد. هرچه دوست داشتم ، هرچه می دانستم ، همه را یک باره از دست دادم. به همین دلیل ... خوشحالم که توانستم با شما سفر کنم ... به همین دلیل ... فقط می خواهم با شما باشم. به همین دلیل است ... اگر شما بمیرید ، من با شما می روم. ' - راکی
'یک شخص خاص وجود دارد که من می خواهم از او محافظت کنم ... نه ، من فقط می خواهم در کنار او بمانم. به همین دلیل است که می خواهم قدرت کافی داشته باشم تا او دیگر نگران من نباشد و در صورت امکان قدرت کافی برای نجات آن شخص را داشته باشد. ' - راکی
'ترزا شانس زیادی داشت که پریسیلا را بکشد. دلیل اینکه او این کار را نکرد این بود که قلب ترزا پس از بودن با شما سختی یک جنگجو را از دست داد. ترزا که می دانستم پریسیلا را بدون تأمل در اولین برخورد خود اعزام می کند. بعد از اینکه او شما را ملاقات کرد ، دیگر برای جنگ مناسب نبود. به همین دلیل او فوت کرد. این حقیقت است. اما فکر می کنم ترزا خوشحال بود. ' - ترزا
بهترین انیمیشن از همه لیست ها
'زندگی کن ، کلر! زنده ماندن شما تنها مدرکی است برای اثبات وجود ترزا. ' - ایرن
'همه اطرافش به او احترام می گذاشتند ، اما از او می ترسیدند. شما او را همانطور که بود دوست داشتید ، و او آن را پذیرفت. ' - ایرن
'دیدن همان چیز در آن زمان و مکان ، یا حرکت رو به جلو یا فرار ... من تصور می کنم این چیزی است که کسانی را که برای جنگ مناسب هستند از کسانی که نیستند جدا می کند.' - ایرن
'یادتان باشد ، شما رفقایی دارید. ما ، که شما را با کارهایی که قادر به انجام خودتان نیستید پشتیبانی خواهیم کرد. این همان چیزی است که یک تیم در مورد آن است ، فرمانده Undine. ' - دنیو
'توسط انسانها دور ریخته می شوید ، وقف آنها می کنید حتی اگر شما یکی از آنها نیستید ... و هنگامی که آنها با شما تمام می شوند ، آنها شما را به زندگی خود پایان می دهند ... و حتی یک اونس تشکر برای همه اینها. برعکس: برای تمام زندگی خود نفرت و نفرت دارید. واقعاً احمقانه است. بالاخره ما گونه متفاوتی هستیم. هنگامی که شروع به دیدن همه چیز از این طریق می کنید ، پذیرش آن بسیار آسان می شود. آیا انسان ها برای پرندگان ، خوک ها ، گاوها و گوسفندهایی که غذای آنها می شوند اشک می ریزند؟ البته آنها این کار را نمی کنند. بالاخره آنها گونه های مختلفی هستند. این طبیعت است. این حقیقت است. این مشیت است. طرز تفکر شما تاکنون یک روش تاب خورده بود. ' - بیدار
-
منبع تصویر ویژه: تصویر زمینه کلر و ترزا
توصیه شده:
مهمترین درسهای زندگی D. مرد خاکستری به من آموخت
6 دختر جالب انیمیشن با اخلاق کار قوی
کپی رایت © همه حقوق محفوظ است | mechacompany.com